خب ! باید صادقانه اعتراف کنم که روزای خیلی بدیه . شاید همین روزای بد باعث شد که بیام اینجا بنویسم . آدم گاهی باید حرف بزنه تا سبک بشه . چه چیزی بهتر از وبلاگ برای حرف زدن ؟ بهتون بر نخورهها ! برعکس آک که خیلی دلم میخواد بخونیدش اصلا برام مهم نیست که این وبلاگ رو بخونید یا نخونید. البته شاید بعدها مهم بشه .
زندگی به حالت عادی جریان داره ولی یه چیزایی غیرعادیه . به خاطر همین از هفتهی پیش تصمیم گرفتم یه سر و سامونی به زندگی درب و داغونم بدم . از یکشنبهی هفتهی پیش صبحا میرم سر کار . مدیریت یکی از مزونای مامانم رو به عهده گرفتم . البته به دو تا مزون دیگه هم سرکشی میکنم . مامان جان هم خیلی خوشحاله . چون خودش زیاد وقت نداره و از دست کارگرای از زیرکار در رو ! وقتی من باشم از من حساب میبرن و به کارشون میرسن .
بعد از ظهرا هم سرم رو به چیزی گرم میکنم . به درس خوندن یا بیرون رفتن با دوستام . روزی یه صفحه هم لغت از روی دیکشنری حفظ میکنم . حتی یه کار عجیب هم انجام دادم . چی ؟ با حوصلهی بسیار طی چند روز خرید کردم و حسابی نونوار شدم .(پیشبینی میشود فرآیند خرید کردن طی چند روز آینده هم ادامه داشته باشد ، چرا که یک تونیک مجلسی و یک روسری میخواهم) حتی به اصرار مامان جان کفش پاشنه(1) بلند خریدم .
ولی امون از شبا ! امون از شبا !(شاعر میگه : بیلمرم من گِدیم هارا گهجَلَر ؟) والا ! شبا تا دیروقت توی رختخواب غلت میخورم . به تموم چیزایی که توی این دو هفته منو داغون کرد فکر میکنم . به انتخابات به ... . صبح که از خواب بیدار میشم مامان و آیناز به چشمام نگاه میکنن . فکر کنم میفهمن که گریه کردم ولی به روی خودشون نمیارن .البته امیدوارم اینجوری نباشه . به هر حال احتمالا فعلا وضع همینه .
کفش پاشنه بلند: دیروز با رزیتا رفتیم بیرون . گفت : چرا ماشین نیاوردی . گفتم : چون میخواستم این کفشای پاشنه بلند رو برای اولین بار بپوشم و با اینام که نمیشه رانندگی کرد . البته فکر کنم آخرین باری بود که پوشیدمشون .
پینوشت : شاعر در شعر ترکیش گفته : نمیدونم شبا کجا برم ؟
بعدانوشت : نمیدونم چرا این وبلاگ چپچین شده و تراز هم نمیشه !؟
چقدر خوب است که شب و روز می شناسید .
پاسخحذفاما خودمونیم ها ! درسته شبا گریه می کنی و سر به دیوار می کوبی ، اما به جاش روزا خوش می گذره .
کلا
کلا محیط اینجا خودمانی تر و دوست داشتنی تر می نماید . حیاط خلوت آک
پاسخحذفسلام... خوشحالم که برگشتی به وب... اینجا یه آرامش خوبی به آدم می ده... نمی دونم از خواص نوشتنه یا خونده شدن!ا
پاسخحذف