۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

درد تاریکیست درد خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن
سرنهادن بر سیه دل سینه‌ها
سینه آلودن به چرک کینه‌ها
در نوازش ‚ نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن
زر نهادن در کف طرارها
گمشدن در پهنه بازارها
...فروغ فرخزاد...

۱ نظر:

  1. نمیدونم باید چی بگم
    اما میخوستم واسه این پست یه کامنت بذارم
    شاید چون برام حالتی از تداعی معانی رو داره:)

    پاسخ دادنحذف