یه روز دلم میخواد دانشگاه تهران قبول شم. فرداش دلم میخواد علامه قبول شم، پس فرداش هوس شهید بهشتی میکنم. والله خل و چل شدم رفت. البته رشتههایی رو که زدم دوست دارم. فقط کتابداری علامه رو مشاور پاک کرد برد زد آخرین انتخاب. گفت: حیفه با این رتبه. به جاش حقوق بینالمللی قزوین زد که متنفرم ازش. یه چند تا مدیریت علامه هم زد که از بعضیهاشون خوشم میاد. البته گفت: تو همون ده تا انتخاب اول قبولی. نمیدونم! کلّن خیلی استرس دارم. میترسم هیچی قبول نشم. چند روز پیش اینو به فیلسوف گفتم. فکر کنم از دم دستش بودم محکم میزد تو سرم. اصن جوابم رو نداد. دست خودم نیست. دارم از استرس میمیرم. بدتر اینکه ملّت استرس میگیرن لاغر میشن من هی چاق میشم. همیشهی خدا گشنمه. کم کم دارم شکل فیل میشم.
از اونجا که بیشتر شاخههای علوم انسانی رو دوست دارم هر چی قبول شم خوشحال میشم. ولی امروز رو مود تاریخ دانشگاه تهرانم. احتمالن فردا میرم رو روزنامهنگاری علامه پس فردا هم علوم سیاسی شهید بهشتی میخوام.
از اونجا که بیشتر شاخههای علوم انسانی رو دوست دارم هر چی قبول شم خوشحال میشم. ولی امروز رو مود تاریخ دانشگاه تهرانم. احتمالن فردا میرم رو روزنامهنگاری علامه پس فردا هم علوم سیاسی شهید بهشتی میخوام.
حقوق قزوینو من توصیه میکنم. نه بخاطر رشته اش. بخاطر اتوبوسای تهران قزوین که هرروز با همکلاسیات سوار میشی. فضاش به درد شما میخوره.
پاسخ دادنحذفهه هه هه! من خودم قزوینم!
پاسخ دادنحذفمن قزوین رو دوست دارم.نمی دونم بخاطره خاطرات دانشگاهست یا بخاطر رگ و ریشه مونه.
پاسخ دادنحذفبه هر حال یه چند تا عکس ازش بزار.دلمان تنگ شده است.
ئه؟ پس چه بسا دیده باشمت مثلا تو همون اتوبوس!
پاسخ دادنحذف