خانوم یه نقطهای
روزنوشت و دلنوشتهای یه نقطهای
۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه
اشك تو چشمام جمع ميشد. ميخواستم گريه نكنم ولي نميشد. اشك تو چشمام جمع ميشد. دلم گرفته بود. هنوزم هست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر