۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

صدای ظهر

به تیر چراغ برق تکیه می‌دهم . پیرمرد دست‌فروش ، کتاب‌هایش را روی زمین چیده است . با او دوستم . دوست من حداقل 40 سال بزرگتر از من است . تمام کتاب‌هایش را خوانده است . همیشه کتاب می‌خواند . توی سایه ، تکیه کرده به تیر چراغ برق می‌ایستم و او برایم دو داستان تعریف می‌کند . وقت داستان تعریف کردن هیجان زده است . چشمانش برق می‌زند . با او خداحافظی می‌کنم و می‌روم . حس خوبی در هواست . با اینکه انگار از آسمان آتش می‌بارد . سایه‌ها سیاه و کوتاهند . نوک درختان را که نگاه کنی متوجه نسیم می‌‍‌‌شوی . حتما برگ‌ها را خنک می‌کند . ولی خبری از خنکی توی صورتم نیست . یک آب‌سرد کن فلزی می‌تواند یک ناجی باشد . غرق خیالات خودم در خیابان قدم می‌زنم . زیر لب زمزمه می‌کنم : ظهر تابستان است ، سایه‌ها می‌دانند که چه تابستانی‌است ... . مردم با صورت‌های عرق کرده ، با گونه‌های سرخ وحشی و درمانده از کنارم می‌گذرند . حتما هزاران کار دارند . ولی من دو داستان از دوست عزیزم شنیده‌ام و کاری ندارم . شمشادهای پیاده رو سبز و استوار ایستاده‌اند . اگر دست داشتند گوش‌هایشان را می‌گرفتند تا صدای بوق‌های سرسام‌آور را نشنوند .
در کوچه بچه‌ها را می‌بینم که دوچرخه‌سواری می‌کنند . گرمشان نیست . اصلا نمی‌فهمند گرما یعنی چه . اصلا نمی‌دانند مشغله چیست . فقط بازی می‌کنند . از زیر پنجره‌ها رد می‌شوم . صدایی آشنا می‌شونم . صدای بشقاب و لیوان ! انگار کسی مشغول آماده کردن بساط غذاست . از هر خانه‌ای بویی می‌آید . بویی که معده‌های گرسنه را به تکاپوی بیشتری می‌اندازد . بوی قرمه‌سبزی از همه بهتر و بدتر است . صدای قاشق و قابلمه با بوی غذا کوچه‌ را پر کرده است . این صدای ظهر است . تابستان‌ها بهتر شنیده می‌شود . با خود میگویم : صلاة ظهر مرداد ، هوای پخته‌ی منگ ... . صدای ظهر را دوست دارم . خاطره‌ای ته آن است . خاطره‌ای که ملموس نیست . به یادآوردنی نیست . تنها می‌دانم که هست . هست و برای همیشه خواهد بود .

۲ نظر:

  1. یاد کوچه مادربزرگم افتادم
    بلند و باریک، با خونه های دوطبقه که پنجره هاشون بیخ گردنت، توی پیاده رو، کنار همدیگه صف کشیدن.. از هر کدوم یه صدا میاد.. یه بو، یه عطر، یه رنگ...

    راست می گی ها!! همه شون مغز آدم رو نوازش می ده به یاد روزای خوبی که یادم نمیاد!

    چرا یادم نمیاد؟

    پاسخحذف
  2. منم نمی‌دونم چرا یادم نمیاد .

    پاسخحذف