روزنوشت و دلنوشتهای یه نقطهای
یه بار کیارشی منم گم شده بوداینقدر گریه کردم اینقدر گریه کردم که نگو.بعد رفتیم توی محلی که گم شده بود دنبالش گشتیم.نگو ما رو دیده بوده بعد دنبالمون اومده بود تا خونه رو پیدا کرده بود.:(( همسایه ها به پیشیه من اعتراض کردن.میگن باید از اینجا برید.
چقدرم نازه :*
الهی بمیرم!! چه ناز هم هست!!پیدا می شه! :*
ای خدا چه کار کنمپیشیمو پیدا کنم؟؟
ای جان!خب شاید رفته دختربازی! بد به دلت راه نده ایشالا همین روزا دست در دست خانومش دوباره برمیگرده میگه مامان این زن منه اینم بچه هام!
آگه این پیشیه که میاد پیشت غصه نخور .
پيدا نشد؟ يه خبري بده آخه
یه بار کیارشی منم گم شده بود
پاسخ دادنحذفاینقدر گریه کردم اینقدر گریه کردم که نگو.
بعد رفتیم توی محلی که گم شده بود دنبالش گشتیم.نگو ما رو دیده بوده بعد دنبالمون اومده بود تا خونه رو پیدا کرده بود.
:(( همسایه ها به پیشیه من اعتراض کردن.میگن باید از اینجا برید.
چقدرم نازه :*
پاسخ دادنحذفالهی بمیرم!! چه ناز هم هست!!
پاسخ دادنحذفپیدا می شه! :*
ای خدا چه کار کنم
پاسخ دادنحذفپیشیمو پیدا کنم؟؟
ای جان!
پاسخ دادنحذفخب شاید رفته دختربازی! بد به دلت راه نده ایشالا همین روزا دست در دست خانومش دوباره برمیگرده میگه مامان این زن منه اینم بچه هام!
آگه این پیشیه که میاد پیشت غصه نخور .
پاسخ دادنحذفپيدا نشد؟ يه خبري بده آخه
پاسخ دادنحذف