از تو میخوانم . از تو میپرسم . از کسانی که با تو بودهاند . کلامشان یکیاست . تو بینظیری . بغض میکنم . حسرت میخورم به تمامی آنهایی که با تو بودند و هستند . برای دستان خودم متاسف میشوم که نمیتواند دستان تو را بگیرد . همهی زندگیام در تو خلاصه شده . من هنوز و هر روز با تو پیمان پنهان میبندم . میدانم که خبر داری . زیاد منتظرم نگذار . چند روز است زیادی در حال و هوایت هستم . انگار در این دنیا نفس نمیکشم . دلم هوای تو را کرده . زیاد منتظرم نگذار .
چه ساده
پاسخحذف...
پاسخحذف