خانوم یه نقطهای
روزنوشت و دلنوشتهای یه نقطهای
۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه
مادر زنداییام وقتی از یه چیزی تعجب میکنه با ته لهجهی ترکی میگه: والله؟
اگه من و مامانم و آیناز اون لحظه بهم نگاه کنیم از خنده منفجر میشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر