به خودم میگم: باید قوی باشی. باید قوی باشی... ولی شونههای من تحمل این دردا رو نداره.
عَموم یه نارنگی پوست میکنه و دو سه پر میده دستم. میگه: اگه امسال هنوز نارنگی نخوردی یه آرزو کن. نوبره. آرزوت برآورده میشه. نارنگی رو میذارم تو دهنم و تو دلم میگم: آرزو میکنم خوشحال باشم.
ای سگ برینه سر قبر غم و غصه...
پاسخ دادنحذفعمر صاب مردمون داره میره فقط چسبیدیم به این گه مصب
مجبوریم میفهمی مجبوریم