نميدونم چه ايرادي تو رفتار منه كه با هر پسري دوس ميشم بهم شك داره. شايدم تو رفتار من هيچ ايرادي نيس بلكه پسرا اينجورين. امروز اولين بحث بين من و سيه چشم درگرفت. جالبه اين قضيه اينه كه با سه نقطهاي سر سيه چشم دعوا ميكردم. امروز سيه چشم ميگفت: تو دو سال با اون (سه نقطهاي) دوس بودي و حاضر نبودي با من باشي. معلومه من آپشناي مورد نظر تو رو ندارم ولي اون داشت.
واقعن موندم چرا هي بيخود و بيجهت به رابطه با ديگران متهم ميشم!!! من هيچ وقت به كسي خيانت نكردم. نه به سه نقطهاي، نه به سيه چشم.
فكر نميكنم اين رابطه با سيه چشم باقي بمونه. مطمئنم ظرف دو سه روز آينده تمومش ميكنم. اصلن تحمل اين لوس بازيا و قهر و آشتي رو ندارم. تحمل ندارم بازم كسي بشينه و هي در موردم قضاوت كنه بعدشم محكومم كنه. تصميم داشتم حالا كه قبول كردم با سيه چشم دوس شم باهاش صادقانه بمونم و دوسش داشته باشم. ولي نميشه. مجبورم كنار بكشم. خيلي به آرامش نياز دارم.
ولي در عجبم. مگه من چي كار ميكنم؟ حالا خوبه همچين خوشگل و تو دل برو هم نيستم!!!
براي خودم متأسفم.
اصولا اگه دختری رو زیاد دوست داشته باشی و بدونی که قبلا با کسی بوده هی ازین مسخره بازیا در میاری تا بفهمی که واقعا ته دلش هنوزم با اونه یا نه.
پاسخحذف(البته این یه نظر شخصیه همه جا هم صادق نیست)