۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه

قطار مي‌رود
تو مي‌روي
تمام ايستگاه مي‌رود
و من چقدر ساده‌ام
كه سال‌هاي سال
در انتظار تو
كنار اين قطار رفته ايستاده‌ام
و همچنان به نرده‌هاي ايستگاه رفته
تكيه داده‌ام!
...قيصر امين‌پور...

۱ نظر:

  1. انگار
    این روزگار چشم ندارد من و تو را
    یک روز
    خوشحال و بی ملال ببیند
    زیرا
    هر چیز و هر کسی را
    که دوست تر بداری
    حتی اگر که یک نخ سیگار
    …یا زهرمار باشد
    از تو دریغ می کند

    ...قيصر امين‌پور...

    پاسخحذف