یک روز میروم روی قلهی یک کوه زندگی میکنم. شبها از آن بالابالاها شهر را نگاه میکنم و چراغ خانهها را که یکی یکی روشن میشوند. آن پایین حتمن آدمهایی از پنجرهی خانههایشان چراغ روشن خانهی مرا روی کوه میبینند و میگویند: فکر کنم کسی تک و تنها آن بالا زندگی میکند. یعنی او کیست؟ من هم به خود میگویم: یعنی کسی هست که هر شب چراغ روشن خانهی مرا تماشا کند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر