آنچنان آلودهاست
عشق غمناکم از بیم زوال
که همه زندگیام میلرزد
چون تو را مینگرم
مثل ایناست که از پنجرهای
تکدرختم را سرشار از برگ،
در تب زرد خزان مینگرم
مثل ایناست که تصویری را
روی جریانهای مغشوش آب روان مینگرم
شب و روز
شب و روز
شب و روز
...فروغ فرخزاد...
عشق غمناکم از بیم زوال
که همه زندگیام میلرزد
چون تو را مینگرم
مثل ایناست که از پنجرهای
تکدرختم را سرشار از برگ،
در تب زرد خزان مینگرم
مثل ایناست که تصویری را
روی جریانهای مغشوش آب روان مینگرم
شب و روز
شب و روز
شب و روز
...فروغ فرخزاد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر