۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

کوی دانشگاه

تصور خیلی بد از زندگی تو خوابگاه داشتم. ولی الآن نظرم عوض شده. عاشقشم. خیلی حال می‏ده و اینا. البته من همیشه اون گهی که بودم می‏مونم. ینی هر چقدرم که حال بده و خوش بگذره بازم من همون افسرده‏ی درپیتم که همیشه بودم. ولی خب استقلال از خونواده خوبه. به همه‏اتون توصیه می‏‏کنم برید شهرای دیگه زندگی کنید. همین

۲ نظر:

  1. به نظر نمیومدافسردگی این وراسرک بکشه

    پاسخحذف
  2. آن افسردگی مدام که اگر نبود می شدیم، یک مشت دلقک که از سر کول هم بالا می روند. مثل این سریال های تلویزیونی. باشد که این رنج مدام این خوشی مدام را هم همیشه همراه داشته باشد.ـ

    پاسخحذف