۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه

چند وقت است که نقاشی نکشیده‌ام؟ دلم برای بوی رنگ روغن تنگ شده است. برای پاستل گچی که تمام زندگی‌ام را رنگی کند. برای صدای قرچ قرچ کنته روی کاغذ دلم لک زده است. برای کشیدن دنیاهای رنگی که فرسنگ‌ها با زندگی‌ام فاصله دارند. دلم پر می‌کشد برای محو شدن، برای گم کردن زمان. برای این که این روزهای زرد بمیرند. برای این‌که به جای کابوس‌هایم خواب نقاشی ببینم، خواب نقاش شدن، خواب رنگی، خواب‌های رنگارنگ.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر