من میترسم . من ضعیف شدهام و میترسم . دلم میخواهد یکی باشد که نترسد . نترسد ولی به من نگوید ترست بیمورد است . نگوید چیزی برای ترسیدن نیست . فقط ترسم را بفهمد . بعد بغلم کند و بگوید : سرتو بذار رو شونههای من . من هم سرم را روی شانههاش بگذارم و زارزار گریه کنم .
منم به شدت یه شونه میخوام که روش گریه کنم. شدید!
پاسخ دادنحذفحست کاملن قابل درکه .
پاسخ دادنحذفکاش همه ی آرزوهای کوچیکمون برآورده شن .